مجموعه ی جذاب و دوست داشتنی قصه ها عوض می شوند روایتگر ماجراهای خواهر و برادری است که توسط آینه ی جادوییشان و پری مهربانی که داخل آن زندگی می کند، به دلایلی به سرزمین قصه ها و داستان هایی همچون سیندرلا، دیو و دلبر، علاءالدین، شاهزاد نخود فرنگی و… سفر می کنند، اما قصه ای که وارد آن می شوند کمی متفاوت با داستان اصلی است و هربار آن ها را به چالش می کشد. این دفعه ایبی و دوستانش یعنی فرانکی، رابین و پنی پس از افتادن فرانکی در چاله ی مرموز پشت خانه ی پنی، وارد سرزمین عجایب می شوند و برای برگشتن به خانه به دنبال فرانکی می گردند. آن ها درپی یافتن نشانه ای از فرانکی، با کلاه دوز دیوانه، ملکه بدجنس، گربه سخن گو و آلیس دیدار می کنند.صورت رابین درهم می رود. من… من… متوجه می شوم که او دارد آب می رود! وای خدای من! او شکل بادکنکی شده که بادش دارد خالی می شود. با ناباوری به دوستم که هرلحظه کوچک و کوچک تر می شود، نگاه می کنم. بازوهایش درحال تکان خوردن هستند. قدش به ۹۰ سانتی متر رسیده؛ ۴۵ سانتی متر. بالاخره این اتفاق تمام می شود؟ اگر ناپدید شود چه؟بالاخره آب رفتن و کوچک شدن او تمام می شود. بهترین دوستم، رابین، الان به اندازه ی یک مداد شده. دست هایش هم، اندازه ی پاک کن شده. یک رابین مینیاتوری است که موهای دم اسبی قرمزرنگ، بلوز کوچک نارنجی، شلوار جین کوچک، کفش های کتانی کوچک، گردن بند ف.ر.آی کوچک و کک و مک های ظریف دارد.