شادی و خوشبختی

شادی و خوشبختی

شادی یک حالت عاطفی است که با احساس شادی، رضایت، آرامش و کامل بودن مشخص می شود، در حالی که تعاریف مختلفی دارد. اما از آنجایی که شادی معمولاً یک اصطلاح تعریف شده است، روانشناسان و سایر دانشمندان علوم اجتماعی معمولاً وقتی در مورد این وضعیت عاطفی صحبت می کنند از اصطلاح "بهزیستی ذهنی" استفاده می کنند. بهزیستی ذهنی تمایل دارد بر احساسات شخصی کلی فرد در مورد زندگی خود در زمان حال تمرکز کند.

 

 


سونیا لیوبومیرسکی، محقق روانشناسی مثبت گرا، شادی را به عنوان «تجربه شادمانی، رضایت، یا بهزیستی مثبت، همراه با حس زندگانی ، فرد خوب بودن، معنادار و ارزشمند بودن» توصیف می کند.
شادمانی، علاوه بر ایجاد احساس خوب، در واقع جنبه های دیگر زندگی ما را نیز بهبود می بخشد که در اینجا مروری براین جنبه ها شده است:

- سلامتی: افراد شاد کمتر بیمار می شوند و عمر طولانی تری دارند.

- روابط: افراد شاد بیشتر احتمال دارد ازدواج کنند و در عین حال ازدواج های رضایت بخشی داشته باشند. آنها همچنین دوستان بیشتری نیز دارند.

- ثروت: افراد شاد پول بیشتری به دست می آورند و در کار بهره وری بیشتری دارند.

- حالات روانی: افراد شاد بخشنده تر بوده و با استرس و ضربه بهتر کنار می آیند. افراد شاد خلاق تر هستند و بهتر می توانند تصویر بزرگ را ببینند.

لیوبومیرسکی به این نتیجه رسیده است که تقریباً 50 درصد از احساس شادی توسط ژن های ما و 10 درصد توسط شرایط زندگی ما تعیین می شود، اما 40 درصد به فعالیت های روزانه ما بستگی دارد. در زیر، چند فعالیت خاص و مبتنی بر علم برای شادمانی آورده شده است:

- روایت هیبت: زمانی را به یاد بیاورید و توصیف کنید که در آن هیبت را تجربه کرده اید.
- بهترین خود ممکن: تصور کنید زندگی‌تان تا آنجا که ممکن است خوب پیش می‌رود، سپس در مورد این بهترین آینده ای که اتفاق افتاده بنویسید.
- بهترین خود ممکن برای روابط: تصور کنید که رابطه شما تا آنجا که ممکن است پیش می رود.
- تفریق ذهنی رویدادهای مثبت: تجسم کنید که زندگی شما بدون چیزهای خوبی که دارید، چگونه ممکن بود باشد.
- عکس های معنادار: از چیزهایی که برای شما معنادار هستند عکس بگیرید، سپس رویشان یادداشتی بنویسید.
- هدیه زمان: با صرف زمان با کیفیت با افرادی که به آنها اهمیت می دهید، روی روابط خود سرمایه گذاری کنید.
- کپسول زمان: مجموعه ای از تجربیات مثبت ایجاد کنید تا آینده خود را شگفت زده کنید.

در حالی که درک شادی ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، برخی از علائم کلیدی شادی وجود دارند که عبارتند از:

- احساس می کنید که دارید زندگی ای را که می خواستید انجام می دهید
- احساس اینکه شرایط زندگی شما خوب است
- احساس اینکه آنچه را که در زندگی می خواهید انجام داده اید (یا خواهید کرد).
- از زندگی خود احساس رضایت کنید
- احساس مثبت بیشتر از منفی

همچنین، به عقیده لیوبومیرسکی، برخی از کلیدهای دستیابی به خوشبختی شناسایی شده به شرح زیرند:

- ایجاد روابط: نتیجه غالب اکثر تحقیقات، درزمینه شادمانی این است که ارتباطات اجتماعی کلید شاد بودن هستند. مطالعات نشان می‌دهد که روابط نزدیک، از جمله روابط عاشقانه، اهمیت ویژه‌ای در ایجاد حس شادمانی و خوشبختی دارند، باید برای نزدیک‌ترین افرادمان وقت بگذاریم، افرادی که می‌توانیم به آنها اعتماد کنیم که وقتی ناراحت هستیم از ما حمایت می‌کنند.

- دنبال کردن شادمانی به صورت غیرمستقیم: به جای اینکه دائماً بر احساسات خود نظارت داشته باشید و تلاش کنید تا احساس بهتری داشته باشید، سعی کنید زندگی روزانه خود را بر اساس فعالیت هایی سازماندهی کنید که به طور طبیعی لذت بخش هستند، مثلا: با تست یا مزه مزه کردن هر کاری، عمق احساسات مثبت خفته در آن را تمرین کنید. تحقیقات نشان می‌دهد که توانایی ما برای اینکار بر میزان خلق و خوی ما از رویدادهای پر از شادمانی تأثیر می‌گذارد.

-سپاسگزاری: تحقیقات مایکل مک کالو، رابرت امونز، لیوبومیرسکی و دیگران، قدرت شمردن ساده نعمت هایمان را به طور منظم آشکار کرده است. افراد سپاسگزار، خوش بین تر بوده و از زندگی خود رضایت بیشتری دارند. طبق تحقیقات، نوشتن یک نامه قدردانی به کسی که هرگز به درستی از او تشکر نکرده‌اید، باعث افزایش شادیتان می‌شود.

- تمرین مهربانی: تحقیقات الیزابت دان و همکارانش نشان می‌دهد که افراد وقتی پولی را برای دیگران خرج می‌کنند، نسبت به زمانی که آن را برای خودشان خرج می‌کنند، خوشحالی بیشتری را احساس می کنند، حتی اگر در ابتدا برعکس این حس را داشته باشند. به طور مشابه، تحقیقات علوم اعصاب نشان می‌دهد که وقتی کارهای خوبی برای دیگران انجام می‌دهیم، مغز ما در بخش‌های مرتبط با لذت و پاداش روشن می‌شود.

- کنار گذاشتن کینه ها: مطالعات پیشگامانه نشان می دهد که وقتی کسانی را که به ما ظلم کرده اند ببخشیم، نسبت به خود احساس بهتری پیدا می کنیم، احساسات مثبت بیشتری را تجربه می کنیم و نزدیکی بیشتری به دیگران حس می کنیم.

- دنبال کردن اهداف درونی: دستیابی به اهدافی که ذاتاً برای دنبال کردن آنها انگیزه دارید، به ویژه اهدافی که بر رشد شخصی و اجتماعی متمرکز هستند، می تواند به افزایش شادی کمک کند. تحقیقات نشان می دهد که دنبال کردن این نوع از اهداف با انگیزه درونی می تواند شادی را بیشتر از دنبال کردن اهداف بیرونی مانند به دست آوردن پول یا موقعیت افزایش دهد.

- افکار منفی را دوباره قالب بندی کنید: وقتی دیدید که در یک دیدگاه بدبینانه گیر افتاده اید یا منفی گرایی را تجربه می کنید، به دنبال راه هایی باشید که بتوانید افکار خود را به شیوه ای مثبت تر اصلاح کنید. چارچوب بندی مجدد این ادراکات منفی به معنای نادیده گرفتن بدی ها نیست. بلکه به معنای تلاش برای نگاه متعادل تر و واقع بینانه تر به رویدادها است. این کار به شما امکان می دهد الگوهای تفکر خود را متوجه شوید و سپس افکار منفی را به چالش بکشید.

- بدنسازی: ورزش نه تنها برای بدن ما، بلکه برای ذهن ما نیز سودمند است. مطالعات نشان می دهد که فعالیت بدنی منظم باعث افزایش شادی و عزت نفس، کاهش اضطراب و استرس و حتی رفع علائم افسردگی می شود. لیوبومیرسکی در کتاب خود می نویسد: «ورزش ممکن است مؤثرترین تقویت کننده شادمانی فوری در بین تمام فعالیت ها باشد.

- طبیعت گردی: افرادی که ارتباط بیشتری با طبیعت دارند، احساسات مثبت، سرزندگی و رضایت بیشتری از زندگی را تجربه می کنند.

- استراحت: تحقیقات همواره، خواب کمتر را با شادی کمتر مرتبط می دانند. علاوه بر این، مطالعه ای بر روی بیش از 900 زن به رهبری دانیل کانمن، نشان داد که تنها یک ساعت خواب بیشتر در هر شب ممکن است تأثیر بیشتری نسبت به افزایش 60000 دلاری بر شادمانی داشته باشد.

- تمرکز حواس: مطالعات نشان می‌دهد افرادی که تمرکز حواس شامل آگاهی لحظه به لحظه از افکار، احساسات و شرایط بیرونی را تمرین می‌کنند، نه تنها سیستم ایمنی قوی‌تری دارند، بلکه به احتمال زیاد شادتر هستند و از رضایت بیشتری از زندگی برخوردارند. این افراد، کمتر متخاصم یا مضطرب می شوند.

- تمرکز نکردن بر ثروت و مادیات: تحقیقات نشان می‌دهد که پس از برآورده شدن نیازهای اساسی ما، پول بیشتر شادمانی بیشتری برای ما به ارمغان نمی‌آورد. در واقع، مطالعه‌ای نشان داد که شادی و احساس خوشبختی افراد با درآمدشان، تنها تا زمانی افزایش می‌یابد که آنها تمام نیازهای اصلی خود را برآورده کنند. پس از آن، تحقیقات ریچارد ایسترلین در این باره نشان داده است که در دراز مدت، افراد با ثروتمندتر شدن شادتر نمی شوند. شاید به همین دلیل است که به طور کلی، افرادی که چیزهای مادی را بر ارزش‌های دیگر ترجیح می‌دهند، بسیار کمتر خوشحال هستند و کشورهایی با مردم برابرتر از لحاظ  مادی پیوسته در بین شادترین کشورهای جهان قرار می‌گیرند.

- رعایت تناسب خود: همه فعالیت‌های تقویت‌کننده احساس شادی برای همه افراد به یک اندازه خوب کار نمی‌کنند. شناخت بهتر خود می تواند به شما کمک کند عادت هایی را انتخاب کنید که با شخصیت، موقعیت و اهدافتان همسو باشد.

با تمام اینها، دو جزء کلیدی شادزیستن (یا بهزیستی ذهنی) عبارتند از:

تعادل عواطف: هرکسی عواطف، احساسات و حالات مثبت و منفی را تجربه می کند. شادی به طور کلی با تجربه بیشتر احساسات مثبت نسبت به احساسات منفی مرتبط است.
رضایت از زندگی: این گزینه، به میزان رضایت شما از بخش‌های مختلف زندگی‌تان از جمله روابط، کار، دستاوردها و سایر چیزهایی که مهم می‌دانید مربوط می‌شود.



مشکلات و محدودیت ها

دنبال خوشبختی بودن همیشه آنقدر ساده نیست. به طور متناقض، شما ممکن است نیاز به ایجاد فضایی برای احساسات منفی نیز داشته باشید. تنوع عاطفی بالا و تجربه بسیاری از احساسات مثبت و منفی در زندگی، بیشتر از احساسات مثبت با تنهایی و تا حدودی افسردگی مرتبط است. بطور کلی، برای شادبودن و بهبود خلق و خوی کلی مان بهتر است که زمان هایی داشته باشیم تا احساساتی مانند خشم، غم و انزجار را نیز در آن احساس کنیم و لبخندی ساختگی نزنیم. تجربه ناملایمات بزرگ در واقع می تواند به ما کمک کند تا احساسات لحظه ای را بهتر بچشیم.
این توصیه، ممکن است برخی از یافته‌های اخیر را توضیح دهد که نشان می‌دهند سطوح «افراطی» شادی مضر هستند:

- افراد نسبتاً شاد نسبت به افراد بسیار شاد درآمد، پیشرفت تحصیلی و رضایت شغلی بالاتری دارند، شاید به این دلیل که انگیزه بیشتری برای پیشرفت دارند.
- سطوح شدید یا جنون آمیز شادمانی ممکن است به همان اندازه شادی عادی، خلاقیت و انعطاف پذیری شناختی را برای ما ایجاد نکند.
- وقتی خوشبختی را به روشی اشتباه دنبال می کنیم و وسواس گونه به دنبال این هستیم که همیشه احساس خوبی داشته باشیم یا بر روابط اجتماعی تاکید نکنیم، احتمال کمتری برای دستیابی ما به شادی و خوشبختی یا مزایای آن وجود دارد.
افراد شاد هنوز هم گهگاه طیف وسیعی از احساسات انسانی - خشم، ناامیدی، کسالت، تنهایی و حتی غم را احساس می کنند. اما حتی زمانی که با ناراحتی مواجه می‌شوند، یک حس اساسی خوش‌بینی دارند که اوضاع بهتر خواهد شد، می‌توانند با اتفاقاتی که در حال رخ دادن است کنار بیایند، و می‌توانند دوباره احساس خوشبختی کنند.

 


انواع خوشبختی

راه های مختلفی برای شاد بودن و شازیستن وجود دارد. به عنوان مثال، ارسطو، فیلسوف یونان باستان، بین دو نوع شادی تمایز قائل شد: هدونیا و اودایمونیا.
- هدونیا: شادی لذتی که از لذت ناشی می شود. این شادی، اغلب با انجام کارهایی با احساس خوب، مراقبت از خود، برآورده کردن خواسته ها، تجربه لذت و احساس رضایت همراه است.
- اودایمونیا: این نوع شادی از جستجوی فضیلت و معنا ناشی می شود. مؤلفه های مهم رفاه، از جمله احساس اینکه زندگی شما دارای معنا، ارزش و هدف است. این شادی، بیشتر با انجام مسئولیت ها، سرمایه گذاری در اهداف بلندمدت، توجه به رفاه دیگران و زندگی بر اساس ایده آل های شخصی مرتبط است.

هدونیا و اودایمونیا امروزه در روانشناسی بیشتر به عنوان لذت و معنا شناخته می شوند. اخیراً، روانشناسان اضافه کردن مولفه سوم را پیشنهاد کرده اند که به تعامل مربوط می شود. این سه احساس تعهد و مشارکت در عرصه های مختلف زندگی هستند. تحقیقات نشان می دهد که افراد شاد تمایل دارند در رضایت از زندگی اودایمونیک رتبه بسیار بالایی داشته باشند و در رضایت از زندگی لذت جویانه خود بهتر از حد متوسط هستند. با این وجود، برخی از فعالیت‌ها ممکن است هم لذت‌بخش و هم معنادار باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به یک سمت بیشتر منحرف شوند.

برخی از انواع شادی که ممکن است تحت این سه دسته اصلی قرار گیرند، نیز عبارتند از:

- شادی: احساسی اغلب نسبتا کوتاه که در لحظه حال احساس می شود.
- هیجان: احساس شادی که شامل انتظار برای چیزی با انتظار مثبت است.
- قدردانی: یک احساس مثبت که شامل سپاسگزاری و قدردانی است.
- غرور: احساس رضایت از کاری که انجام داده اید.
- خوش بینی: این روشی است برای نگاه کردن به زندگی با دیدگاهی مثبت و شاد.
- رضایت: این نوع شادی شامل احساس رضایت است.


تاریخچه شادی

مدتهاست که شادی به عنوان بخش مهمی از سلامتی و تندرستی شناخته شده است. «تعقیب خوشبختی» حتی به عنوان یک حق مسلم انسانی ثبت شده است. با این حال، درک ما از آنچه باعث شادی می شود، در طول زمان تغییر کرده است. روانشناسان همچنین تعدادی نظریه مختلف را برای توضیح چگونگی تجربه و تعقیب شادی افراد ارائه کرده اند. این نظریه ها عبارتند از:

- سلسله مراتب نیازهای مزلو: سلسله مراتب نیازها حاکی از آن است که مردم انگیزه دارند تا نیازهای پیچیده تری را دنبال کنند. هنگامی که نیازهای اساسی بیشتری برآورده می شوند، افراد با نیازهای روانی و عاطفی بیشتری برانگیخته می شوند. در اوج سلسله مراتب، نیاز به خودشکوفایی یا نیاز به دستیابی به پتانسیل کامل می باشد. این نظریه همچنین بر اهمیت تجربه های اوج یا لحظات متعالی که در آن فرد احساس درک عمیق، شادی و خوشبختی می کند، تاکید می کند.

- روانشناسی مثبت: جستجوی شادی در زمینه روانشناسی مثبت گرا نقش اساسی دارد. روانشناسانی که روانشناسی مثبت گرا را مطالعه می کنند، علاقه مند به یادگیری راه هایی برای افزایش مثبت اندیشی و کمک به مردم برای داشتن زندگی شادتر و رضایت بخش تر هستند. این رشته به جای تمرکز بر آسیب شناسی های ذهنی، تلاش می کند تا راه هایی را برای کمک به مردم، جوامع و ملت ها در بهبود احساسات مثبت و دستیابی به شادی بیشتر بیابد.






ترجمه و تالیف: حدیثه سقاتپه

 

References:
https://greatergood.berkeley.edu
https://www.verywellmind.com

برچسب ها :
  • اشتراک گذاری :