بنا به دلایلی، زامبی ها بشریت را مجذوب خود کردند. در اعماق وجودمان، بسیاری از ما اینگونه می دانیم که چیزی به نام زامبی وجود ندارد.
ایده زامبی
زامبی ها برای اولین بار در قرن هفدهم و هجدهم در هائیتی زنده شدند. صدها آفریقایی برده شدند و به سنت دومینک (هائیتی کنونی) که توسط فرانسوی ها اداره می شد، منتقل شدند. مرگ و میر در میان بردگان زیاد بود. درآن زمان، اعتقاد بر این بود که پس از مرگ بردگان، آنها از بردگی آزاد می شوند و به آفریقا باز می گردند.
چگونه یک بدن مرده می تواند مانند بدن زنده باشد؟
آیا فردی می تواند با یک راه رفتن درهم و برهم، کاتاتونیک و تنها در پی یک چیز پرسه بزند: غذا؟
باور کنید یا نه، بله.
چندین بیماری وجود دارد که قربانیان خود را با ویژگی های زامبی مانند باقی می گذارد:
- سندرم Klüver-Bucy: به گفته پیتر کامینگز، متخصص نوروپاتولوژی در دانشگاه بوستون و مشاور انجمن تحقیقات زامبیها اگر به فردی که به این بیماری مبتلا شده است نگاهی بیندازید، ممکن است فکر کنید آخرالزمان با حضور زامبی ها نزدیک است.
به گفته کامینگز«این بیماران، یک دسته کلی از چیزهای عجیب و غریب دارند. پرده دهانی (میل به گذاشتن اشیاء نامناسب در دهان)، ناتوانی در تشخیص اشیاء، حواس پرتی و زوال عقل از ویژگی های آنها بوده و در حالت کاتاتونیک خود، می توانند کاملاً خشن شوند.
کامینگز توضیح داد که در این بیماری مشکل اصلی در آمیگدال است، بخشی از مغز که مسئول غرایز بقا، احساسات و حافظه است. اگر من قهوه را روی شما ریختم، ممکن است بخواهید با مشت به صورت من بزنید. این واکنش، به دلیل سیستم لیمبیک است. اما معمولاً لوب فرونتال این پاسخ را خاموش می کند. اما اگر این ارتباط از بین برود، آمیگدال تسلط پیدا کرده و آن پاسخ را میگیرد.
- بیماری دیگری به نام انسفالیت بی حالی وجود دارد که یک بیماری بسیار نادر است. کامینگز گفت که شیوعی در ارتباط با اپیدمی آنفولانزای اسپانیایی در سال 1918 وجود داشت. افرادی که از این بیماری رنج میبردند شروع به توهم میکردند، دچار بیحالی شده و قاطی می کردند. سپس، اگر آنها تحریک میشدند حتی با چیزی شبیه ضربه زدن روی شانه شان، به شدت غمگین میشدند. در مورد آنسفالیت بیحالی، به نظر میرسد «ویروس خشم» در 28 روز بعد، خود را نشان می دهد.
کامینگز معتقد بود: "چیزهای واقعی وجود دارند که مغز را تحت تاثیر قرار می دهند تا رفتار را در جایی که کارهای غیرقابل قبول اجتماعی انجام می دهد، تغییر دهد." مثلا شاید بازوی کسی را بخورد؟
زامبی ها درجهان واقعی
زامبی ها به چهره های اصلی فرهنگ عامه تبدیل شده اند و آخرالزمان با زامبی ها نمادی است که در بسیاری از کتاب ها، فیلم ها و سریال های تلویزیونی دیده می شود. اما آیا موارد واقعی زامبییسم در طبیعت وجود دارد؟
هر چه نامشان را انتخاب کنید، اجسادی که از قبر بلند میشوند تا در جهان قدم بزنند و ساکنان آن را وحشتزده و گاهی اوقات آلوده میکنند یکی از هیولاهای برتر هستند.
کلمه زامبی، اولین بار در دهه 1800، وارد زبان انگلیسی شد، زمانی که شاعر رابرت ساوتی در تاریخ برزیل خود از آن یاد کرد. بر اساس فرهنگ لغت مریام وبستر، این کلمه از کلمه کرئول لوئیزیانا یا کریول هائیتی zonbi گرفته شده است و شبیه اصطلاح کیمبوندوی nzúmbe به معنای روح است. این کلمه به موجوداتی از فولکلور هائیتی اطلاق می شود که در منشأ خود کمی بیشتر از ارواح فولکلور غربی بودند. با این حال، کم کم، این مفهوم تکامل یافت تا به شخصی اشاره کند که توسط یک پزشک جادوگر بی فکر می شود و در حالی که هنوز متحرک است، وارد حالت مرگ می شود. امروزه، مردم از کلمه "زامبی" اغلب به صورت استعاری و برای اشاره به هر کسی یا هر چیزی که بیتفاوت بوده و به آرامی حرکت میکند و آگاهی کمی از محیط اطراف خود دارد، استفاده میکنند.
اما آیا زامبیها یا موجودات زامبیمانند واقعاً در طبیعت وجود دارند؟
- مورچه های زامبی
Ophiocordyceps، یک سرده قارچ است که بیش از 200 گونه دارد و قارچ شناسان، هنوز در حال شمارش تعداد گونه های جدید آن هستند. بسیاری از گونههای این قارچ میتوانند خطرناک باشند، زیرا برای حیوانات سمی هستند، اما یک چیز خاص در این قارچ وجود دارد که Ophiocordyceps، را به یک قارچ ترسناک تبدیل میکند. این گونه از قارچ ها، حشرات مختلف را از طریق هاگ خود "هدف" قرار می دهند و آنها را آلوده می کنند. پس از وقوع عفونت، قارچ انگلی کنترل ذهن حشره را به دست میگیرد و رفتار آن را تغییر میدهد تا احتمال انتشار هاگهای قارچ را افزایش دهد. Ophiocordyceps، از حشراتی که به آن متصل می شوند "تغذیه" می کند و تا زمانی که حشرات می میرند به داخل و خارج از بدن آنها رشد می کند. یکی از این گونه ها، Ophiocordyceps unilateralis sensu lato، به طور خاص مورچه های نجار بومی آمریکای شمالی را آلوده، کنترل و می کشد. هنگامی که Ophiocordyceps unilateralis، مورچه های نجار را آلوده می کند، آنها را به زامبی تبدیل می کند. مورچه ها مجبور می شوند به بالای پوشش گیاهی مرتفع صعود کنند، جایی که در آنجا چسبیده می مانند و سرانجام می میرند. ارتفاع زیاد آن منطقه، به قارچ اجازه می دهد تا رشد کند و بعداً هاگ آن را به طور گسترده پخش کند. محققان دانشگاه ایالت پنسیلوانیا دریافتند که O. unilateralis، کنترل کامل تارهای عضلانی مورچه ها را به دست می گیرد و آنها را مجبور می کند همانطور که "می خواهد" حرکت کنند. دیوید هیوز می گوید: "ما دریافتیم که درصد بالایی از سلول های یک میزبان آلوده، به سلول های قارچی تبدیل می شوند."
- عنکبوت زامبی
سال گذشته، فیلیپ فرناندز، جانورشناس، از دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور، کانادا - و همکارانش به کشف وحشتناکی در آمازون اکوادور دست یافتند. آنها دریافتند که یک گونه ناشناخته از زنبور Zatypota، می تواند عنکبوت های گونه Anelosimus eximius، را به حدی دستکاری کند که محققان قبلاً هرگز در طبیعت شاهد آن نبوده اند.عنکبوت های A. eximius، حیواناتی اجتماعی هستند که ترجیح می دهند در گروه بمانند و هرگز خیلی از مستعمرات خود دور نشوند. اما فرناندز-فورنیه و تیم او متوجه شدند که اعضای این گونه آلوده به لارو Zatypota، رفتار عجیبی از خود نشان میدهند و کلنی خود را رها میکنند تا تارهای پیچیده و پیلهمانندی را در مکانهای دور ببافند. هنگامی که محققان این "پیله" بافته شده عنکبوت را باز کردند، متوجه شدند که لارو Zatypota در داخل آنها رشد می کند. تحقیقات بیشتر در این زمینه، رشتهای از وقایع وحشتناک را ارائه کرد. زنبورهای Zatypota، روی شکم عنکبوت A. eximius، تخم می گذارند. هنگامی که تخم باز می شود و لارو زنبور بیرون می آید، شروع به تغذیه از عنکبوت می کند و کنترل بدن آن را به دست می گیرد. وقتی لارو کنترل کامل میزبان خود را به دست آورد، آن را به موجودی زامبی مانند تبدیل می کند که مجبور است از جفت خود دور شود و لانه پیله مانندی را بچرخاند که به لارو اجازه می دهد تا به زنبور بالغ رشد کند. اما قبل از ورود به "پیله" جدید، لارو زنبور در همان ابتدا "کار" خود را با بلعیدن میزبان خود به پایان می رساند.
فرناندز-فورنیه میگوید: زنبورهایی که رفتار عنکبوتها را دستکاری میکنند قبلاً مشاهده شده بودند، اما نه در سطح پیچیدهای مثل این.
- ویروس زنده شده
احیای انسانها یا حداقل موجوداتی شبیه انسان، مانند فرانکنشتاین اثر مری شلی یا «هربرت وست: احیاگر» اثر اچپی لاوکرافت، تصوری است که توجه نویسندگان، فیلمسازان و البته دانشمندان را در طول اعصار برانگیخته است.
یک ویروس غولپیکر تازه «احیا شده» از انجماد دائمی سیبری، هشداری هولناک درباره خطرات احتمالی در آینده ارائه میکند. اما گرچه، احیای انسانهای مرده ممکن است هنوز در برنامههای نژاد ما نباشد، احیای دیگر موجودات زنده می تواند در برنامه های انسانها باشد. وقتی فکر می کنیم که آن موجودات ویروس هستند، این مسئله می تواند به طور خاصی ناراحت کننده باشد.
در سال 2014، محققان مرکز ملی علمی در دانشگاه اکس مارسی در فرانسه یک ارگانیسم شگفتانگیز را از یخهای همیشگی سیبری بیرون آوردند: یک ویروس به اصطلاح غولپیکر با قدمتی حدود 30000 سال که آن را Pithovirus sibericum، نامیدند.
این ویروس ها را به این دلیل غول پیکر نامیدند که اگرچه کوچک هستند، اما به راحتی زیر میکروسکوپ قابل مشاهده هستند. اما مسئله دیگری وجود دارد که P. sibericum را ازبقیه متمایز می کند. این ویروس، یک ویروس DNA است که حاوی تعداد زیادی ژن است و به طور دقیق، تا 500 ژن دارد. این ویروس، در تضاد کامل با سایر ویروسهای DNA است، مانند ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV)، که در مجموع تنها حاوی حدود 12 ژن است.
محققانی که P. sibericum را کشف کردند، توضیح میدهند که اندازه این ویروس غولپیکر و همچنین این واقعیت که حاوی مقدار زیادی DNA هستند، میتواند آنها را بسیار خطرناک کند، زیرا این ویروس ها، میتوانند برای مدت بسیار طولانی در اطراف بمانند. دو تن از کاشفان ویروس به نامهای ژان میشل کلاوری و شانتال آبرگل در مصاحبهای با نشنال جئوگرافیک توضیح میدهند: «در میان ویروسهای شناخته شده، ویروسهای غولپیکر بسیار سخت هستند، تقریباً غیرممکن است که این ویروس ها باز شوند. محیط های خاص مانند رسوبات اعماق اقیانوس و انجماد دائمی، نگهدارنده بسیار خوبی از میکروب ها و ویروس ها هستند، زیرا سرد، بدون اکسیژن وتاریک هستند. وقتی P. sibericum زنده شد، فقط آمیب ها یعنی موجودات تک سلولی قدیمی را آلوده کرد، اما خوشبختانه انسان ها یا حیوانات دیگر از آن در امان ماندند. با این حال ممکن است ویروس های غول پیکر مشابهی در داخل انجماد دائمی دفن شده باشند که این مسئله می تواند برای انسان خطرناک باشد. »
اگرچه این ویروسها، تاکنون به طور ایمن مهار شدهاند، گرمای جهانی و اقدامات انسانی میتواند باعث ظهور مجدد و زنده شدن آنها شود، که ممکن است تهدیدات ناشناختهای برای سلامتی ما ایجاد کند.
- گیاهان زامبی
در سال 2014، محققان مرکز جان اینس در نوریچ، بریتانیا، دریافتند که باکتریهای خاصی که به نام «فیتوپلاسما» شناخته میشوند، برخی گیاهان را به «زامبی» تبدیل میکنند. گیاهانی مانند گلدن میله ها می توانند در برابر کنترل باکتری های فیتوپلاسما تسلیم شوند.
باکتری هایی که حشرات پخش میکنند، گیاهانی مانند گلدن میلهها با گلهای زرد را آلوده میکنند. عفونت این گیاه باعث میشود که میلههای طلایی به جای شکوفههای معمولی، ضخامتهای برگمانند را از بین ببرند. این رشدهای برگ مانند، حشرات بیشتری را جذب می کنند، که به باکتری اجازه می دهد تا به طور گسترده تری "سفر" کند و گیاهان دیگر را نیز آلوده کند. در حالی که این دگرگونی باعث مرگ گیاه نمی شود، محققان مجذوب این هستند که چگونه فیتوپلاسما می تواند "اراده" این میزبان را کنترل کند تا عناصر مورد نیاز برای گسترش رشد را افزیش دهد.
پروفسور گونتر تایسن در آلمان، یکی از محققانی که فعالیت فیتوپلاسما را از نزدیک مطالعه کرده است، می گوید: «حشرات باکتری های فیتو پلاسما را منتقل می کنند، و به اصطلاح فیتوپلاسما، چرخه زندگی گیاهان را از بین می برد.
- انسان زامبی؟
در دهه 1990، دکتر Chavannes Douyon و پروفسور Roland Littlewood تصمیم گرفتند بررسی کنند که آیا زامبی های هائیتی، انسان های زنده شده، بدون فکر یک امکان واقعی هستند یا خیر. در سال 1997، این دو پزشک،یک مقاله مطالعاتی در منبع معتبر Lancet منتشر کردند که در آن موارد سه فرد از هائیتی را که جوامع آنها را زامبی شناسایی کرده بودند، تجزیه و تحلیل کردند.
یکی زنی 30 ساله بود و ظاهراً پس از مریض شدن به سرعت فوت کرده بود. خانواده او 3 سال پس از این رویداد، او را به عنوان یک "زامبی" در حال راه رفتن تشخیص دادند.
یکی دیگر مرد جوانی بود که در 18 سالگی "مرد" و پس از 18 سال دیگر، در یک جنگ خروس دوباره ظاهر شد.
مطالعه موردی نهایی، مربوط به زن دیگری بود که در 18 سالگی "مرده" بود اما 13 سال پس از این رویداد، دوباره به عنوان یک زامبی مشاهده شد.
دکتر دویون و پروفسور لیتل وود سه "زامبی" را بررسی کردند و دریافتند که آنها قربانی یک طلسم شیطانی نشده اند. در عوض، دلایل پزشکی می تواند زامبی شدن آنها را توضیح دهد. اولین "زامبی" مبتلا به اسکیزوفرنی کاتاتونیک بود، یک بیماری نادر که باعث می شود فرد طوری رفتار کند که انگار در حال راه رفتن است. نفر دوم آسیب مغزی را تجربه کرده بود و همچنین صرع داشت، در حالی که به نظر می رسید نفر سوم صرفاً دارای ناتوانی یادگیری است.
محققان در مقاله خود می نویسند: «افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی مزمن، آسیب مغزی یا ناتوانی یادگیری به طور غیرمعمول با سرگردانی در هائیتی مواجه می شوند و به ویژه به احتمال زیاد به عنوان افرادی، فاقد اراده و حافظه که از ویژگی های یک زامبی است، شناسایی می شوند. اما یک اختلال روانی خاص به نام سندرم کوتارد نیز وجود دارد که می تواند باعث شود افراد مانند زامبی ها رفتار کنند. این عمل، به این دلیل است که آنها در این توهم هستند که مرده اند یا در حال تجزیه هستند.ذذهنوز مشخص نیست که این وضعیت چقدر شایع است، اما تحقیقات نشان می دهد که این روند، یک اتفاق نادر است. با این وجود، موارد مستند افراد مبتلا به سندرم کوتارد ناراحت کننده است.
یک مطالعه موردی منبع مورد اعتماد نیز، وضعیت یک زن 53 ساله را گزارش می دهد که "شکایت می کرد که مرده است، بوی گوشت پوسیده می دهد و می خواست به سردخانه منتقل شود تا بتواند با افراد مرده باشد."
منبع معتبر دیگری در مورد مرد 65 ساله ای صحبت می کند که این باور را ایجاد کرده بود که اعضای بدن از جمله مغزش از کار افتاده اند و حتی خانه ای که در آن زندگی می کرد، به آرامی اما به طور پیوسته در حال فروپاشی است. این مرد در مقطعی اقدام به خودکشی کرد. محققان گزارش میدهند که «یادداشت خودکشی او نشان میدهد که میخواسته خود را بکشد. زیرا میترسید که یک عفونت مرگبار را به روستاییانی منتقل کند که از سرطان رنج می برند.
اکنون، دیگر با شماست که زامبی ها وجود دارد یا خیر!؟
ترجمه و تالیف: حدیثه سقاتپه
References:
https://www.medicalnewstoday.com