بررسی اجمالی موضوع انسان
اول از همه، "انسان" به هر کسی گفته می شود که به جنس همو (در لاتین "انسان") تعلق دارد. انسان، تنها گونه شناخته شدهای هست که توانسته است، در طول میلیون ها سال به طور موفقیتآمیزی جمعیتش را افزایش دهد، با محیط خود سازگار شده و به طور قابلتوجهی تنوع گستردهای از مناطق خشکی را در سراسر جهان تغییر دهد که منجر به اثرات تاریخی و زیستمحیطی عمیقی شده است. دانشمندان هنوز دقیقاً نمی دانند اولین انسان ها درچه زمانی پیدا شده و چگونه تکامل یافته اند، اما تعدادی از قدیمی ترین آنها را شناسایی کرده اند.
اولین انسان ها حدود دو میلیون سال پیش در آفریقا پدیدار شدند، مدت ها قبل از اینکه انسان های مدرن به نام هومو ساپینس در همان قاره ظاهر شوند . یکی از اولین انسان های شناخته شده، دراین قاره، هومو هابیلیس یا «مرد دستی» است که حدود 1.4 تا 2.4 میلیون سال پیش در شرق و جنوب آفریقا زندگی می کرد. سایرانسانهای پیدایش یافته در این قاره عبارتند از:
- هومو رودولفنسیس، که حدود 1.8 تا 1.9 میلیون سال پیش در آفریقای شرقی زندگی می کرد. نام این گونه انسانی، از کشف آن در شرق رودلف در کنیا گرفته شده است.
- هومو ارکتوس، «مرد راست قامت» که در آفریقای جنوبی تا چین و اندونزی امروزی از حدود 110000 تا 1.89 میلیون سال پیش زندگی می کرد. انسانهای عاقل، اولین انسانهای مدرن، از پیشینیان انسانهای اولیه خود در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار سال پیش تکامل یافتند. آنها حدود 50000 سال پیش، ظرفیت زبان را توسعه دادند. اولین انسان های مدرن از حدود 70000 تا 100000 سال پیش شروع به حرکت به خارج از آفریقا کردند.
هنوز بسیاری از انسان شناسان درباره نحوه تعامل و جفت گیری گروه های مختلف انسانی با یکدیگر در طول این گستره طولانی از ماقبل تاریخ تاکنون، چیزی نمی دانند. اما امروزه، به لطف تحقیقات جدید باستان شناسی و تبارشناسی، محققان شروع به پر کردن برخی از جاهای خالی کرده اند.
پیدایش
قبل از گفتن داستان هایی که تاریخ جهان را می سازند، به این مبحث می پردازیم که داستان های انسانی ما از کجا شروع شد؟
هومو ساپین ها، بخشی از گروهی به نام انسان نماها بودند که بعنوان اولین موجودات انسان مانند نامیده شدند. بر اساس شواهد باستان شناسی و مردم شناسی، انسان سانان در حدود 2.5 تا 4 میلیون سال پیش، در شرق و جنوب آفریقا از سایر نخستی ها جدا شده اند. اگرچه، همواره درجهای از تنوع در میان خانواده انسانها وجود داشت، اما همه آنها ویژگی دوپا بودن یا توانایی درست راه رفتن روی دو پا را داشتند.
سیر تکاملی
دانشمندان چندین نظریه در مورد چگونگی تکامل انسانهای اولیه دارند:
- یکی، فرضیه خشکی. که نشان میدهد انسانهای اولیه با آب و هوای خشکی سازگارتر بودند و با گسترش مناطق خشک ساوانای آفریقا تکامل یافتند.
- فرضیه ساوانا. که نشان می دهد انسانهای اولیه ساکن درختان احتمالا از خانههای خود رانده شده اند. زیرا، تغییرات محیطی باعث کوچک شدن مناطق جنگلی و گسترش اندازه ساوانا شده است. این تغییرات، طبق فرضیه ساوانا، باعث می شود که این انسانها به جای بالا رفتن برروی درختان، خود را با زندگی روی زمین و راست راه رفتن روی آن وفق دهند.
انسان ها به تکامل و توسعه ویژگی های منحصر به فرد خود ادامه دادند. ظرفیت مغز آنها افزایش یافت و تقریباً 2.3 میلیون سال پیش، انسانی به نام هومو هابیلیس شروع به ساخت و ساز و استفاده از ابزارهای ساده کرد. تا یک میلیون سال پیش، برخی از گونه های انسان نما، به ویژه هومو ارکتوس، شروع به مهاجرت به خارج از آفریقا و به اوراسیا کردند، جایی که آنها شروع به پیشرفت های دیگری مانند ایجاد و کنترل آتش کردند.
اگرچه زمانی انواع انسانها وجود داشت، اما اکنون تنها یکی از آنها باقی مانده است: هومو ساپینس.
انقراض بخشی طبیعی از روند تکامل است و دانشمندان همچنان به نظریه پردازی ادامه می دهند که چرا گونه های دیگر انسان نما زنده نمانده اند. دراین زمینه، سرنخهایی در مورد اینکه چرا برخی از گونهها نسبت به سایرین در بقا وادامه حیات، کمتر موفق بودند، وجود دارد. از جمله: ناتوانی در مقابله و رقابت برای غذا، تغییرات آب و هوا، و فورانهای آتشفشانی.
البته، باید گفت که در سیر روند تکاملی، توسعه زبان در حدود 50000 سال پیش به مردم اجازه داد تا برنامه ریزی کنند، مشکلات را حل کنند و کارها و امور خود را به طور مؤثر سازماندهی کنند.
انسان ها در مناطق سردتر، از پوست حیوانات لباس می ساختند و برای گرم نگه داشتن خود آتش روشن می کردند. اغلب در طول زمستان به طور مداوم آتش می سوزاندند. سلاح های پیچیده مانند نیزه و تیر و کمان برای شکار و دفاع از خود می ساختند.
چرا انسانهای عاقل مهاجرت کردند؟
بین 70000 تا 100000 سال پیش، انسانهای باهوش شروع به مهاجرت از قاره آفریقا و اجتماع در بخشهایی از اروپا و آسیا کردند. آنها بین 35000 تا 65000 سال پیش، با قایق رانی به قاره استرالیا رسیدند. دانشمندان در حال مطالعه تودههای خشکی و آب و هوا، دریافتند که عصر یخبندان پلیستوسن، پلی زمینی ایجاد کرده که آسیا و آمریکای شمالی (آلاسکا) را در بیش از 13000 سال پیش به هم متصل کرده است. یک نظریه مهاجرت پذیرفته شده این است که مردم از این پل زمینی عبور کرده و در نهایت به آمریکای شمالی و جنوبی مهاجرت کردند.
اجداد ما چگونه توانستند به این شاهکار دست یابند و چرا تصمیم گرفتند خانه های خود را ترک کنند؟ نمیتوانیم از دلایل دقیق مهاجرت انسانها به خارج از قاره آفریقا مطمئن باشیم، اما احتمالاً با کاهش منابع مانند منابع غذایی در مناطق آنها و رقابت برای آن منابع مرتبط است. زمانی که انسانها توانستند با این نگرانیها ارتباط برقرار کنند و برای آینده برنامهریزی کنند، در نهایت، قادر شدند تا با هم ارزیابی کنند که آیا مهاجرت بهتر است یا خیر.
سلاح هایی مانند نیزه و تیر و کمان به انسانها کمک می کرد تا پستانداران بزرگ را به طور موثر بکشند. همراه با تغییر اقلیم، این روش های شکار، به انقراض پستانداران غول پیکر زمینی مانند ماموت ها، کانگوروهای غول پیکر و ماستودون ها منجر شد. این تعداد کمتر پستانداران غول پیکر، در نهایت طعمه در دسترس شکارچیان را محدود کرد.
علاوه بر شکار حیوانات توسط انسانها بعنوان طعمه و کشتن آنها برای دفاع از خود، زمانی که آنها سکونتگاه های نیمه دائمی برای خود ساختند، شروع به استفاده از منابع زمینی به روش های جدید نیز کردند. انسانها با استفاده از منابع طبیعی، از سبک زندگی عشایری به زندگی در خانههای ثابت روی آوردند. سکونتگاه های نیمه دائمی، بلوک های ساختمانی جوامع مستقر و توسعه شیوه های
گونه های ناشناخته
علاوه بر این انسان های اولیه، محققان شواهدی از یک گروه ناشناخته ابر باستانی که حدود دو میلیون سال پیش از سایر انسانها در آفریقا جدا شد، یافتند. طبق مقالهای که در مجله Science Advances در فوریه 2020 منتشر شد، این انسانهای ابرارکائیک با اجداد نئاندرتالها و دنیسووانها جفتگیری کردند که اولین نمونه شناخته شده از جفتگیری گروههای انسانی با یکدیگر است.
به این ترتیب، پس از انسانهای سوپرآرکائیک، انسانهای باستانی پیدا شدند: نئاندرتالها، دنیسووانها و دیگر گروههای انسانی که دیگر وجود ندارند.
باستان شناسان از قرن نوزدهم درباره نئاندرتال ها یا هومو نئاندرتالنسیس اطلاعاتی دارند، اما دنیسووان ها را تنها در سال 2008 کشف کردند. این گروه آنقدر جدیدند که هنوز نام علمی ندارند. از آن زمان، محققان کشف کردند که نئاندرتال ها و دنیسوواها نه تنها با یکدیگر جفت می شدند، بلکه با انسان های امروزی نیز جفت شده اند.
آلن راجرز، پروفسور انسان شناسی و زیست شناسی می گوید: «زمانی که مؤسسه ماکس پلانک برای انسان شناسی تکاملی شروع به دریافت داده های توالی DNA هسته ای از نئاندرتال ها کرد، خیلی سریع مشخص شد که انسان های امروزی دارای مقداری DNA نئاندرتال هستند.
به عنوان گروهی که اخیراً کشف شده، اطلاعات بسیار کمتری در مورد دنیسووان ها نسبت به نئاندرتال ها در دسترس است. اما باستان شناسان شواهدی یافته اند که نشان می دهد، این گونه حدود 100000 سال با نئاندرتال ها در سیبری زندگی کرده و با آنها جفت می شدند. مستقیم ترین شاهد این موضوع، کشف اخیر دختری 13 ساله است که حدود 90000 سال پیش در آن غار زندگی می کرد. تجزیه و تحلیل DNA او نشان داد که مادرش یک نئاندرتال و پدرش یک دنیسووان بود.
تکامل انسان آشفته بود
با اینکه، دانشمندان هنوز در حال پی بردن به زمان وقوع جفت گیری بین گروهی هستند،اما امروزه می دانیم انسان های امروزی ممکن است، حدود 70000 سال پیش، پس از مهاجرت به خارج از آفریقا و اروپا و آسیا با نئاندرتال ها جفت گیری کرده باشند. تحقیقات نشان میدهد که برخوردهای متعددی بین نئاندرتالها و انسانهای مدرن وجود داشته است.
تا همین اواخر، برخی از محققان تصور می کردند که افراد آفریقایی تبار اجداد نئاندرتال ندارند، زیرا پیشینیان آنها آفریقا را برای ملاقات با نئاندرتال ها در اروپا و آسیا ترک نکرده اند. اما در ژانویه 2020، مقالهای در Cell با گزارش اینکه جمعیتهای مدرن در سراسر آفریقا حاوی مقدار قابل توجهی از DNA نئاندرتال هستند، این روایت را تغییر داد. محققان پیشنهاد می کنند که این می تواند نتیجه مهاجرت انسان های مدرن به آفریقا در طی 20000 سال گذشته، پس از جفت گیری با نئاندرتال ها در اروپا و آسیا باشد.
مهارت های مشترک اجداد اولیه انسان
گروههای انسانی که با یکدیگر مواجه شدند، احتمالاً بیش از ژنها را نیز مبادله کردند. بر اساس مقاله نیچر در سال 2018 که سورنسن نویسنده اصلی آن بود، نئاندرتالهایی که در فرانسه امروزی زندگی میکردند، تقریباً 50000 سال پیش میدانستند چگونه آتش ایجاد کنند. آتش زدن مهارتی کلیدی است که گروههای مختلف انسانی میتوانستند آن را به یکدیگر منتقل کنند. این کار مهارتی بود که نئاندرتالها به برخی از انسانهای مدرن آموختهاند.
ترجمه و تالیف: حدیثه سقاتپه
References:
https://www.khanacademy.org
https://www.history.com