وقتی کسی می میرد، این پایان سفر او در این دنیا است، اما در مورد بدن او اینطور نیست. برای اکثریت ما، تماس با اجساد افرادی که از دنیا رفته اند با مناسبت غم انگیز یک تشییع جنازه آغاز و به پایان می رسد.
اگرچه این مسئله چیزی نیست که ما دوست داشته باشیم به آن فکر کنیم، اما باید بدانیم، پس از مرگ تحت شرایط طبیعی، یعنی اگر جسد در یک محیط طبیعی رها شود، یا در یک گور کم عمق قرار داده شود، یک بدن بیجان به آرامی شروع به متلاشی شدن میکند، تا زمانی که فقط استخوانها برای باستانشناسان آینده باقی میماند تا آنها را بیابند. منظور از متلاشی شدن، همان فرایند تجزیه است. اگرچه ممکن است بسیاری از ما تجزیه را مترادف با پوسیدگی بدانیم، اما اینطور نیست. در واقع، تجزیه بدن یک فرآیند طولانی تر با مراحل متعدد است که پوسیدگی تنها قسمتی از آن است. تجزیه پدیده ای است که از طریق آن اجزای آلی پیچیده موجودی که قبلاً زنده بود، به تدریج به عناصر ساده تر از هم جدا می شوند و در واقع، یک فرآیند پیوسته است که از نقطه مرگ شروع می شود و زمانی پایان می یابد که بدن به یک اسکلت تبدیل شود.
تجزیه انسان یا هر حیوانی بعد از مرگ روشی است که طبیعت طی آن مواد را بازیافت می کند و سیستم ها را در تعادل نگه می دارد. همانطور که مرگ برای ما غم انگیز و دلخراش است، در مورد چگونگی کمک موجودات و محیط به بدن در فرآیند تجزیه و بازگرداندن مواد به محیط محلی مراحلی وجود داردکی حین آن، بقایای بدن فرد یا حیوانی که مرده است، به عنوان موادی که از ابتدا از آنها ساخته شده اند، به زمین باز می گردند:
- مرحله اول: شکست اولیه
به محض وقوع مرگ، دمای بدن شروع به خنک شدن می کند تا با دمای اطراف مطابقت پیدا کند. این مرحله، یکی از نشانه های شروع فرایند تجزیه بنام الگوور مورتیس است و زمانی رخ می دهد که "بدن تنظیم دمای داخلی خود را متوقف می کند". اینکه یک بدن چقدر سرد می شود تا حد زیادی در یک دوره 18 تا 20 ساعت پس از مرگ به طور طبیعی به دمای محیط اطراف بستگی دارد.
مرحله بعدی، توسط گاف، بعنوان مرحله لیور مورتیس یا زنده بودن نامیده شده وبه مرحله ای اشاره دارد که در آن بدن فرد متوفی بلافاصله پس از مرگ بسیار رنگ پریده یا خاکستری می شود و این به دلیل از دست دادن گردش خون با توقف ضربان قلب است. در طی این مرحله، خون با نیروی گرانش شروع به ته نشین شدن به پایینترین قسمتهای بدن میکند و باعث تغییر رنگ پوست میشود. این فرآیند ممکن است پس از حدود یک ساعت پس از مرگ شروع شود و تا پایان 9 تا 12 ساعت پس از مرگ ادامه یابد.
سپس، همانطور که باکتری های روده دیواره های روده را می بلعند، سلول ها یکپارچگی ساختاری خود را از دست می دهند و آنزیم های سلولی آزاد می شوند تا شروع به تجزیه خود سلول ها و بافت های اطراف آن کنند. میکروب ها نیز، شروع به تجزیه کربوهیدرات ها، پروتئین ها و لیپیدها می کنند. بیشتر این تجزیه ها، غالبا در داخل بدن اتفاق می افتند و از بیرون قابل مشاهده نیستند. در پایان این مرحله، مگسها و مگسهای گوشتی برای تخمگذاری فرا میرسند. این مرحله، ریگور مورتیس نامیده شده است و طی آن، بدن سفت و کاملاً غیرقابل انعطاف می شود، زیرا تمام ماهیچه ها به دلیل تغییراتی که در سطح سلولی در آنها ایجاد شده، منقبض می شوند. ریگور مورتیس 2 تا 6 ساعت پس از مرگ شروع می شود و می تواند 24 تا 84 ساعت طول بکشد. پس از این مرحله، ماهیچه ها یک بار دیگر سست و انعطاف پذیر می شوند.
- مرحله دوم: نفخ
مرحله دوم تجزیه، مرحله نفخ، زمانی است که پوسیدگی شروع می شود. گازهایی که در شکم انباشته میشوند و باعث تورم آن میشوند، ظاهری پف کرده به بدن میدهند. با تکثیر باکتری ها و پردازش مواد بدن، گازهایی مانند متان، دی اکسید کربن، نیتروژن و سولفید هیدروژن تولید می کنند که بدن را دچار نفخ می کند. این گازها باعث ایجاد فشار در بدن شده و مایعات را از طریق دهانه های طبیعی از جمله دهان، بینی و مقعد به بیرون می رانند. اگر حشراتی در محیط وجود داشته باشند، حشرهها شروع به بیرون آمدن میکنند و از بافتهای بدن مرده تغذیه میکنند که باعث لیز خوردن پوست، جدا شدن موها و پارگی سطح پوست میشود. این منافذ اضافی پاره شده، حتی سطح بیشتری را برای حشرات و باکتری ها فراهم می کنند و در نتیجه روند پوسیدگی را تسریع می بخشند. انتشار گازها و مایعات همان چیزی است که بیشترین میزان بو را در طول فرآیند پوسیدگی ایجاد می کند.
- مرحله سوم: پوسیدگی فعال
در طول فرآیند پوسیدگی فعال، بیشترین توده بدن به دلیل باکتری ها و حشرات در حال پردازش مواد بدن به همراه مایعات منتشر شده در محیط اطراف از بین می رود. در این مرحله، بخش در حال تجزیه به محیط اطراف گسترش می یابد و بیشترین حشرات در حالی که از مایعات بدن تغذیه می کنند، حضور دارند. این مرحله با خروج حشرات از بدن به پایان می رسد.
در مرحله سوم، پوست در اثر پوسیدگی و عمل ماگت ها می شکند و به گازهای انباشته شده اجازه خروج می دهد. تا حدودی به همین دلیل است که در این مرحله، بدن بوهای قوی و متمایزی را منتشر می کند.
- مرحله چهارم: پوسیدگی پیشرفته
در این مرحله، بیشتر بافتهای نرم از قبل تجزیه شدهاند و فقط استخوانها، موها، غضروفها، رباطها و محصولات جانبی چسبنده حاصل از تجزیه باقی میمانند. حشرات با قطعات دهان جونده مانند سوسک ها و انواع خاصی از مگس ها در این مرحله به محل جذب می شوند و برای جویدن و پردازش این بخش های سخت تر می آیند.
- مرحله پنجم: باقیمانده های خشک
آخرین مرحله زمانی است که تمام محصولات جانبی حاصل از فرایند تجزیه خشک شده و فقط اسکلت و شاید مقداری مو باقی مانده است. سوسکها و مگسها هر چیزی را که نرمتر باشد، میخورند و کنهها و لارو پروانه موها را هضم میکنند. در این مرحله، در معرض انواع عناصر، رنگ استخوان ها روشن تر می شود و در نهایت توسط زمین بازیابی می شوند.
سرعت تجزیه
سرعت تجزیه بدن به عوامل مختلفی بستگی دارد: دمای محیط، دفن شدن بدن یا قرار گرفتن در معرض هوا یا آب و تعداد باکتری های موجود.
بدنی که در معرض عناصری مانند هوا و آب است سریعتر از بدنی که در یک فضای بسته دفن شده یا محصور شده است، تجزیه می شود و فعالیت حشرات بیشتری دارد. به روشی مشابه، جسمی که در دمای گرم تجزیه میشود، سریعتر از زمانی که در یک محیط سرد رها شود، تجزیه میشود. استثنا در این مورد این است که دما آنقدر گرم باشد که رطوبت، جزء مورد نیاز در پوسیدگی، در محیط وجود نداشته باشد. در این صورت بدن مومیایی می شود و خشک می گردد. اما چیزی که مسلم است این است که هر چقدر هم که بدن سریع یا کند تجزیه شود و این پنج مرحله را طی کند، این روش طبیعت است که مواد را به زمین باز میگرداند تا زندگی جدیدی دوباره متولد شود.
مدت زمانی که طول می کشد تا یک جسم تجزیه شود تا حد زیادی به منطقه جغرافیایی که جسد در آن است و تعامل آن با شرایط محیطی بستگی دارد.
علائم تجزیه از دیدگاه گاف
رنگ مایل به سبزی که بدن ممکن است پس از مرگ به خود بگیرد، به این دلیل است که گازهایی در حفره های بدن تجمع می کنند که جزء مهم آنها ماده ای به نام سولفید هیدروژن است. واکنش سولفید هیدروژن، «با هموگلوبین خون برای تشکیل سولفوهموگلوبین» یا رنگدانه سبز رنگی که به اجساد مرده رنگ عجیبی می دهد، باعث این رنگ می شود.
در مورد لغزش پوست، فرایندی که در آن پوست به طور منظم از بدن جدا می شود، باید بگویم که کل لایه بیرونی و محافظ پوست ما در واقع از سلول های مرده ساخته شده است. بله، درست است لایه بیرونی پوست، لایه شاخی، یک لایه مرده است. قرار بود این لایه مرده باشد و نقش حیاتی در حفظ آب و محافظت از پوست زیرین (زنده) ایفا کند. هنگامی که پوست از روی دست های فرد مرده پاک می شود، معمولاً این مرحله، به عنوان "تشکیل دستکش" شناخته می شود.
پدیدهای به نام «ماربلینگ» زمانی اتفاق میافتد که انواع خاصی از باکتریهای موجود در شکم به رگهای خونی مهاجرت میکنند و باعث میشوند که رگها، رنگ بنفش مایل به سبز به خود بگیرند. این اثر به پوست برخی از قسمت های بدن مانند تنه، پاها و بازوها ظاهری مرمری و ترک برداشته می دهد.
در مواردی که چشمها پس از مرگ باز میمانند، «قسمت در معرض هوای قرنیه خشک میشود و تغییر رنگ قرمز-نارنجی تا سیاه باقی میماند». به این حالت، "tache noire" می گویند که در زبان فرانسوی به معنای "لکه سیاه" است.
سرانجام، مرحله پوسیدگی وجود دارد که گاف آن را «فرایند بازیافت طبیعت» می نامد. این کار با اقدامات هماهنگ عوامل باکتریایی، قارچی، حشرات، و لاشخورها در طول زمان تسهیل میشود، تا زمانی که بدن از تمام بافتهای نرم جدا شده و فقط اسکلت باقی میماند.
چرا همه اینها را یاد بگیریم؟
در این مرحله، ممکن است از خود بپرسید، "چگونه یادگیری این همه جزئیات در مورد فرآیند تجزیه بدن پس از مرگ می تواند برای من مفید باشد؟"
خب، از دیدگاه داوتی در دنیای امروز، فکر کردن به مرگ و بحث در مورد هر جنبهای مربوط به آن به یک تابو تبدیل شده است. این ممنوعیت ضمنی در مورد موضوعات مرتبط با مرگ، تنها میتواند ترس مردم از مرگ را عمیقتر کند و به انتشار اطلاعات نادرست درباره اجساد مرده به عنوان مکانهای آلوده کمک کند.
داشتن یک ایده روشن از آنچه پس از مرگ برای بدن اتفاق میافتد، میتواند به از بین بردن هاله وحشت پیرامون آگاهی از مرگ و میر خودمان کمک کند و به ما بیاموزد تا از عزیزان بهتر مراقبت کنیم، حتی فراتر از آخرین لحظات آنها.
دانشمندان خاطرنشان کردهاند که، این ایده اشتباه که اجساد مرده میتوانند به راحتی بیماری را گسترش دهند، «افسانهای سختتر از آن است که بتوان مرد».
نویسندگان نیز گزارش ویژه ای که در مجله بهداشت عمومی پان آمریکا منتشر کرده اند: "بیش از 20 سال است که می دانیم اجساد کسانی که در بلایای طبیعی کشته می شوند باعث شیوع بیماری های عفونی نمی شود."
درک این موضوع که اجساد مرده به طور خودکار تهدیدی برای سلامتی محسوب نمی شوند، می تواند منجر به سیاست های بهتری در مورد مرگ شود و می تواند به کسانی که در پشت سر مانده اند کمک کند تا با از دست دادن خود در یک جدول زمانی طبیعی و پیشرونده کنار بیایند.
ترجمه وتالیف: حدیثه سقاتپه
References:
https://biosocal.com
https://www.medicalnewstoday.com